فرااحساسات و رابطه با افسردگی

اگر در مورد افسردگی، اضطراب یا احساسات دیگر، احساس گناه میکنی، این مطلب برای تو نوشته شده است!

تا به حال برای شما پیش آمده که نسبت به یک مسأله احساس خاصی داشته باشید، سپس نسبت به اینکه آن احساس را داشته اید، احساس خاص دیگری داشته باشید؟! کمی پیچیده شد؟ مثلا فرض کنید شما از نمره ی پایین همکلاسی خود خوشحال شده اید؛ سپس از اینکه نسبت به این مسأله خوشحال شده اید، احساس گناه کنید. به این احساسی که نسبت یه یک احساس دیگر پیدا میکنیم (احساس گناه در مثال قبل) "فرا-احساس" میگویند. احتمالا هرکسی در زندگی بارها و بارها با این فرا-احساسات روبرو میشود. مثلا ممکن است هنگام دیدن یک فیلم رمانتیک در جمع دوستان، احساساتی شوید و از اینکه احساساتی شده اید احساس شرمندگی کنید. یا اینکه در دوران کودکی از تنبیه شدن برادر یا خواهرتان خوشحال شده اید و بعد از آن از اینکه خوشحال شده اید احساس گناه کردید.

چند نوع فرااحساس داریم؟

فرا-احساسات به چهار گروه کلی تقسیم میشوند: فرااحساس منفی-منفی (مانند احساس شرمندگی کردن نسبت به احساس ناراحتی در مورد چیزی)، منفی-مثبت (مانند احساس گناه در مورد خوشحال بودن بابت شکست همکلاسی)، مثبت-مثبت (مانند احساس امیدواری در مورد احساس رهایی پس از تمام شدن امتحانات) و مثبت-منفی (مانند احساس رضایت در مورد عصبانیت در یک موقعیت خاص).

تحقیقات نشان میدهند، افرادی که غالبا دچار فرااحساسات منفی-منفی هستند، احساس افسردگی بیشتری میکنند. (احساس افسردگی با هیچکدام از انواع دیگر فرااحساسات ارتباطی ندارد، حتی فرااحساسات منفی-مثبت). البته اینکه شما گهگاهی دچار فرااحساسات منفی-منفی شوید به این معنی نیست که دچار افسردگی هستید یا در آینده به افسردگی دچار خواهید شد. اما برعکس این مسأله کاملا درست است. اگر شما دچار افسردگی باشید بیشتر دچار فرااحساسات منفی-منفی خواهید شد!

در تحقیقاتی انجام شده نشان داده شده است که بطور کلی، فرااحساسات در زمانهایی که افراد به خود و احساسات خود بیشتر توجه میکنند، قوی تر و بیشتر میشوند. هرچه به احساسات خود بیشتر فکر کنید خود را بیشتر قضاوت میکنید و لایه های احساسی جدیدی را میپیمایید. سوال اینجاست که آیا فرااحساسات در افراد خاصی با ویژگی های خاصی میتواند متداول تر باشد؟ پژوهش ها نشان میدهد که جنس، سن و نژاد/قومیت رابطه ای با میزان تجربه کردن فرااحساسات ندارند. در واقع، اینکه چرا برخی از افراد فرااحساسات متفاوتی نسبت به دیگران تجربه میکنند، به طور کامل شناخته شده نیست اما برخی عوامل میتواند به این احساسات جهت دهند. مثلا اگر پدر و مادر شما، برخی احساسات شما را ناشی از ضعیف بودن شما بدانند، شما هم نسبت به احساسات خود، نگاه منفی خواهید داشت و این نگاه منفی میتواند به سایر احساسات شما هم سرایت کند.

چگونه با فرااحساسات برخورد کنیم؟

گاهی اوقات فرااحساسات منفی-منفی به بخشی از زندگی شما تبدیل میشوند؛ سوال اینست که بهترین راه پاسخ به این فرااحساسات چیست؟

اول، باید بدانید که "دقیقا چه احساسی دارید" و "کدام" احساسات شما نیاز به تغییر دارند. درمان منطقی رفتار (DBT)، که معمولا برای مدیریت احساسات استفاده میشود، توصیه میکند که برای احساسات خود اسم بگذارید. احساسات خود را با "بد" یا "خوب" توصیف نکنید.من از شما سوال میکنم که چه احساسی دارید و شما باید پاسخ دهید: احساس غمگین بودن، تنهایی، ناامیدی، ترس و... نه اینکه "من حس بدی دارم". توصیه ی بعدی اینست که یاد بگیرید که این احساسات چه تاثیراتی بر روی ذهن و بدن شما می گذارند؟ آیا ضربان قلب شما بالاتر میرود؟ آیا احساس فشار بر روی قفسه سینه به شما دست میدهد؟ آیا تمایل به ترک موقعیت دارید؟

این کار باعث میشود که احساسات منفی خود را بتوانید بهتر درک کنید و دلیل وجود این احساسات را بدانید. اگر اجداد ما از مارهای سمی نمیترسیدند نسل انسان منقرض میشد! اگر هنگامی که با شما ناعادلانه رفتار میشود عصبانی نشوید، انگیزه ای برای تغییر وضعیت خود نخواهید داشت. احساسات منفی هشدارهایی هستند که نشان میدهند، در محیط شما یک جای کار درست نیست! همچنین میتوانند برای اطرافیان شما نشانه ای باشند که بدانند شما به حمایت یا کمک نیاز دارید. هنگامی که احساس اضطراب میکنید، دوست شما میتواند تنش در ماهیچه های صورت و تغیرات صدای شما را متوجه شود و در جهت بهتر شدن حالتان با شما صحبت کند.

بطور خاص، احساسات بد در مورد احساسات بد میتواند انعکاس قضاوت و ارزیابی فرد در مورد احساسات درونی او باشد. فرااحساسات منفی میتوانند شما را برای دست یافتن به یک درک عمیقتر از احساسات و دلایل بروز آنها تشویق کنند. مثلا هنگامی که از همسر خود عصبانی میشوید و از این عصبانیت احساس گناه میکنید، این احساس گناه شما را تشویق میکند که دلیل عصبانیت خود را پیدا کنید و ببینید که آیا عقلانی هست یا خیر.

در مرحله ی بعدی با توجه به قضاوتی که در مورد احساس خود دارید، اقدام میکنید. مثلا اگر حس کنید عصبانیت شما عقلانی نیست، در جهت حل مشکلی که موجب عصبانیت شما شده است اقدام میکنید. گاهی اوقات هم این فرااحساسات منفی به اقدام خاصی ختم نمیشوند. مثلا کسانی که از افسردگی کلینیکال رنج میبرند، نسبت به مسائلی احساس گناه میکنند که نمیتوانند آنها را تغییر دهند یا مربوط به گذشته هستند.

هنگامی که نتوانیم موقعیتی که در آن هستیم را درک کنیم و احساسات منفی خود را تفسیر کنیم، ممکن است سعی کنیم فرااحساساتی که در مورد آنها داریم را هم نادیده بگیریم. تحقیقات نشان میدهد که این کار شما را از شر این احساسات خلاص نمیکند بلکه ممکن است به تشدید این احساسات ختم شود. راه درست برخورد با احساسات منفی اینست که به آنها فضا دهید، اجازه دهید بیایند و بروند! یکی از راه های متداول درمان افسردگی، پذیرفتن و کنار آمدن است. این روش توصیه میکند که با احساسات منفی مانند مهمان های ناخوانده برخورد کنید! ممکن است از آمدن یک مهمان به خانه ی خود خوشحال نشوید ولی به او خوش آمد بگویید!

اگر استراتژی هایی که برای مدیریت فرااحساسات به کار میبرید کارساز نیستند و فرااحساسات منفی-منفی زندگی روزمره ی شما را مختل میکنند، باید از روش های حرفه ای تر درمان مانند DBT یا ACT یاری بگیرید.

منبع:

Healthline.com